تنفس صبح

 

من خدا را باور دارم چون بیش از هر کسی با او زندگی می کنم.
 
خداوند همیشه سخت ترین لحظات زندگیم را به شیرین ترین لحظات تبدیل می کند.
 
چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:, :: 15:9 :: نويسنده : سحرحیدری

خداوندا!هیچ گاه:

         خود را فقیر تر از زمانی که گناه می کنم نمی بینم

        و هیچ گاه:

         خود را ثروتمندتر از زمانی که گوش به فرمانت هستم نمی دانم.

یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده : سحرحیدری

 

خدایا !همه از تو می خواهند بدهی ، من از تو می خواهم برداری ، این فاصله میان خود و من را بردار.
خدایا ! خار وجودم را گلستان کن تا گرفتار خواری گلخن دوزخ نگردم .
خدایا ! گاه نگرانی و دلشوره ای مبهم تمام وجودم را فرا می گیرد ، اما نه مثل همیشه به خاطر تهدید شدن جسمم از جانب بلا ، بلکه عمیقاً حس می کنم روحم را خطری تهدید می کند ، تو خود مراقبم باش .
خدایا ! من تحمل زخم خاری را ندارم، چگونه در عقبی تحمل خواری حشر را خواهم داشت....
پس: ....
أدرکنی یا غیا ث المستغیثین
پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : سحرحیدری

 

خدایا ! یاریم نما تا گرفتار دُکّان دنیا نگردم، بلکه کان جان و گنج جانِ جان یابم©©©
خدایا !اندیشه ام را گُل نما تا وجودم گلشن باشد، و محفوظم دار ازاینکه اندیشه ام خار باشد و وجودم گلخن
©©©
خدایا !سری که در کوی تو بریده شود بهتر از به سر بردن در غیر کوی توست، چرا که زخم تو جانبخش است ، با مهربانی زخم می زنی، زخمی که روحم را از اسارت جسم و نفس سرکش رهایی می بخشد
©©©
پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده : سحرحیدری

 

خدایا ! تو خیلی مهربونی چون همیشه به جای اینکه مچ ما رو بگیری دستمون رو می گیری .
خدایا  !من تنم رو از حدثها و آلودگی های جسمانی پاک می کنم ، تو روح و جانم رو از حوادث و آلودگی های نفسانی پاک کن .
خدایا ! من شاید نیم عاقلی باشم با شعله ای کم سو در دست ، تو سر راهم عاقلانی رو قرار بده که وجودشون نوره .
خدایا ! فضا مه آلوده و راه نادیدنی اما مهم نیست ، چون تو راه رو می بینی و من تو رو .
خدایا ! ما همیشه بهترین راه رو برای پیمودن می بینیم ، اما فقط راهی رو که بهش عادت داریم انتخاب می کنیم .
 
 
 
 
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 9:51 :: نويسنده : سحرحیدری

 

قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ
خدایا ! وقتی فرعون ساحران را پس از ایمان آوردن به موسی(ع) تهدید به بریدن دست و پا و به دار آویختن نمود ، ساحران عاشقانه ترین جملات را تنها برای تو سرودند و نثار وجود کبریاییت نمودند:﴿قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ*
پس :
خدایا ! مرا نیز از مؤمنان کامل عقل گردان ، آنان که وجودشان طلاست ، اگر به ارّه ی بلا هم شکافته شوند همچنان خندانند و لذّت و الم برایشان یکسان .
 
 
*گفتند : "مهم نیست ، ما به سوی پروردگارمان بر می گردیم" (شعراء / 50)
شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : سحرحیدری

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنفس صبح و آدرس tanaffosesobh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: